چه غمگين است
تصور اينكه
گوساله راهي جز گاو شدن ندارد











+

مرد آن باشد كه در ناخوشي خوش باشد
در غم شاد باشد
زيرا كه داند آن مراد در بي مرادي در پيچيده است.
در آن بي مرادي اميد مراد است
و در آن مراد غُصه ي رسيدن به بي مرادي.
مقالات شمس

اينك شاه تنها را مي بينم كه خانه هاي سياه و سفيد را يكي پس از ديگري طي مي كند. گامهاي شاه يك به پيش است يا پس. در لابلاي كيش هاي متمادي تسليم شدن، فرجام است. تقدير مات شدن را شاه مي داند اما باز به خانه اي ديگر مي رود...