چه غمگين است
تصور اينكه
گوساله راهي جز گاو شدن ندارد











+

بيرون مي آيد
از پشت ديوار
تيرگي مادرزاد آن نابينا
تا بنگرد
روشنايي روزي كه شب را برده بود.