چه غمگين است
تصور اينكه
گوساله راهي جز گاو شدن ندارد











+

مي شكند دستانش
در كشاكش بازي كودكان
و مي ماند استوار، لبخند بر لبانش
عروسك كوكي
تنها قديس شهر ما