چه غمگين است
تصور اينكه
گوساله راهي جز گاو شدن ندارد











+

راننده تاكسي از هفت تير تا سيدخندان درباره ي انتخابات و آدمايي كه قبلا باهاش دوست بودن حالا به پستي رسيدن كلي پول پارو كردن حرف مي زنه بعدش هم مي گه كه چون خودش اهل حلال و حروم الان داره مسافر كشي مي كنه و اين چيزا. وقتي پياده ميشي كرايه ي 200 تومني 250 تومن حساب مي كنه
سوپر نزديك خونه وينيستون 750 تومن حساب مي كنه
وقتي يه جايي ميري واسه يه كار خيلي كوچيك بايد اول از همه قربون صدقه ي دربونش بري تا بتوني بري تو بعدش يه پولي به آبدارچي بدي تا يه چيز كوچيك بهت بگه بعدش يه پول بيشتري به اون يارو بدي تا حاضر بشه يه امضاي كوچيك قانوني روي برگت بزنه....
وقتي بعد از پنچ سال ميري پيش دانشگاهيت تا اون مدرك مسخره ات بگيري بايد دو هزار تومن به دفتر دار بدي ....
وقتي مي خواي يكي از دوستات كه تو بيمارستان خوابيده رو ببيني بايد به اون دربون چندتا اسكناس بدي تا حاضر بشه بزاره تو وقت ملاقات بري بالا....
يكي از دوستات توي يه جمع يك ساعت درباره نقش زنان ، ظلمي كه بر اين قشر رفته، پرده ي بكارت و از اين چيزا حرف مي زنه و انقدر قشنگ حرف مي زنه كه تو يادت ميره اين دوستت چه آدمي بوده. وقتي جمع تموم مي شه. مياد پيشت مي گه : فلاني رو ديدي؟ ميگم: آره.ميگه: ديدي چه كُسي بود. مخشُ زدم. اوپنه.ديشب هم باهاش بودم... .
همه ي اين انسانهاي شريف هم دنبال يه ريس جمهور صادق مي گردن كه هيچي نخوره ....
حالا فكر كن ببين وقتي آدمهاي خيلي كوچيك تو اين مملكت به حق خودشون قانع نيستند و مي خوان يه جوري بيشتر از حقشون گيرشون بياد و به خاطر چند هزار تومن خودشنو ميفروشند چه انتظاري ميشه از آدمايي داشت كه تو رده هاي بالاتر قرار دارند....
ميگن يه مستشرق شناس در آخرين صفحه ي كتابش كه درباره ايران بوده نوشته: ايرانيان سي ميليون دزدند كه به خوبي و خوشي كنار هم زندگي مي كنند.
نمي دونم اين حرف چقدر درسته .فقط مي دونم همه ي ما توي خراب كردن اين كشور نسبت به جايگاهمون يه اندازه نقش داريم.
درباره اونايي كه ميگن بايد درباره ي سياست نوشت بايد بگم نه سوادشو دارم نه انقدر از خودم مطمينم اگه يه روزي به قدرت برسم همين كاري رو نكنم كه بقيه دارن مي كنن بعد هم ما تو ايران قبل از داشتن ساختار سياسي درست نياز به ساختار فرهنگي درست داريم.