چه غمگين است
تصور اينكه
گوساله راهي جز گاو شدن ندارد











+



پس چمدان بسته ام را به انتهاي خالي اتاقم مي سپارم
مي دانم، امروز هم اگر بروم بر خواهم گشت
پس شانه ام چرا بكشد جور رويايم را